ني پرست

۱۳۸۶ شهریور ۲۴, شنبه

چسب آکواریوم

به نام خدا
نمی دونم بهش عادت میکنی یا دوستش داری... ولی بعد از این همه وقت دیگه کاملا" باهم جور شدین! همه چی جا افتاده، شکل گرفته...
یادته؟ چقدر گشتی تا پیداش کردی...؟ اون اولها برات خیلی عزیز بود...
الانم هست! هست؟
اصلا" انصاف نیست راحت ازش بگذری و بری دنبال یه تجربه جدید...
هی ! با توام! گوشت با منه؟
تا وقتی اون می تونه با تو باشه و می خواد باشه بهتره باهاش بمونی.... مگر اینکه دیگه نشه! یا خودش نتونه!
عیبها ش رو بپوشون! این واسه خودت خوبه! هرچی ماهرانه تر و ظریف تر عیبهاش رو بپوشونی خودت راحت تری....
.....................................................
همه اینها وقتی از درونم می گذشت که داشتم سعی میکردم خیلی دقیق جدایی درز کفشم رو با چسب آکواریوم بپوشونم.....
نمیدونم چرا...؟ تغییر کفش یا کنار گذاشتن قدیمیها همیشه برام جزو سخت ترین هاست....
داشتم فکر میکردم همه زندگی همینه...
اگه دوستش داری یا حتی بهش عادت کردی، سعی کن ماهرانه عیبهاشو بپوشونی؛
اینجوری خودت راحت تری........
نوشته شده توسط ني پرست در ۱۲:۵۹